کتاب گرسنه

اثر کنوت هامسون از انتشارات نگاه - مترجم: احمد گلشیری-ادبیات روسیه

یکی از مهمترین و بحث برانگیزترین نویسندگان قرن بیستم، ناوت هامسون با انتشار در سال 1890 از این رمان قدرتمند و خودآموزی، تاریخچه ادبیات را به بررسی فقر، گرسنگی و ناامیدی یک نویسنده جوان که در تلاش برای رسیدن به کشف خود و نهایی شدن آن است، بیان هنری این کتاب درخشان روانکودنیای بیگانه و وسواس را به تصویر می کشد، نقاشی یک عکس فراموش نشدنی از یک مرد که توسط نیروهای فراتر از کنترل خود به لبه خود نابودی رانده شده است. حمص تحت تاثیر بسیاری از نویسندگان بزرگ قرن بیستم که از او پیروی می کردند، از جمله کافکا، جویس و هنری میلر. خواندن مورد نیاز در ادبیات جهان، رمان بسیار تاثیر گذار و برجسته، مخاطبان گسترده ای را نیز در میان دوستداران کتاب هایی که "بی معنی های ناشناخته در روح انسان" را بررسی می کنند، می یابد (جورج اگرتون). (کمتر)


خرید کتاب گرسنه
جستجوی کتاب گرسنه در گودریدز

معرفی کتاب گرسنه از نگاه کاربران
هامسون خواننده معاصر نمونۀ فقر نیست. ما می توانیم به زولا برویم طبیعت گرایی در آن شرایط غیر انسانی رشد می کند. گرسنگی، به جای آن، تفسیر شاعرانه ای از فقر را ارائه می دهد. این گرسنگی به عنوان مقاومت است. اما فقط همین. من انگیزه ها را لزوما پیچیده، مرزی و عقب نشینی پیدا کردم. احتمالا بسیاری از آن ها به این چرخش قوس بین اعتراض و تحقیر مربوط می شود. چنین کار گزاری اغلب برای لذت بردن است، همدلی از لذت واقعی جلوگیری می کند. این مورد با گرسنگی نیست من آن را یک سونات بیشتر از سولژنیتسین پیدا کردم: این ترکیبی از هر دو همسن و روسیه است.

مشاهده لینک اصلی
من این کتاب را مطالعه نکردم، اما فیلم هنیف کارلسن را از سال 1966 دیدم. در مورد ک. هامسون (همکار نازی، نژادپرست، متفکر انگلیسی، غم انگیز، محافظه کارانه، تحسین کننده هیتلر، مخالف |؛ واقعا مرد دیوانه؟) با این حال، برای این بررسی خاص، من در سمت مثبت نویسنده تمرکز می کنم: بینش روان شناختی او. من می فهمم که می توانم در روح کسانی که در مورد میانه می بینم، روحشان را ببینم، اگرچه نمی توانم بزرگ یا هوشمندانه باشم. سرهنگ گلاان در \"پانا\" @ گرسنگی @ واقعا یک روایت بزرگ در مورد روح / مشکل زندگی یک نویسنده در شرایط وخیم است: گرسنگی. یک مرد جوان خیلی باهوش، که در هنگام انتظار یک پست مناسب برای استعداد نوشتن، قادر به سازش نیست. تا سال 1890 یک نویسنده ضعیف [K.P.] از طریق خیابان های کریستینا سرگردان می شود. او در یک کشور گرسنگی قرار دارد، هرچند او همواره دروغ می گوید. Heâ € ™ s هیچ شغلی € | در نظر استعداد خود را. @ من ایستادم و از طریق یک بسته نرم افزاری در گوشه کنار تخت برای یک نیش برای صبحانه جستجو کردم، اما پیدا کردن هیچ چیز، برگشت به پنجره @. (از کتاب) او در سوسیس در فروشگاه مواد غذایی چشم پوشی می کند؛ بعضی از خردهها را در â € œhomeâ € میگیرد؛ بعضی از مقاله ها را میخکوب می کند تماشای کفش های خرابش @ صحبت کردن @ به یکدیگر؛ در قصابی او استخوان برای @ his سگ @، در واقع، برای خود را به گاز گرفتن. این فقط کمیک را فقط در حال تماشای او ... @ malgrà © @ وضعیت غم انگیز است. KP منتظر پست در یک خانه سرمقاله است؛ اما او باید چند روز صبر کند، تا زمانی که مقاله اش خواسته و تایید شود. در این میان، از اتاق اجاره ای او اخراج شد؛ شما باید یک نفر جدید پیدا کنید و پولی در آن وجود نداشته باشید. پس شما باید به خانه نگهبانی بروید و خود را بی خانمان گزارش کنید! من به این فکر نکردم بله، توسط Jove، این یک ایده پایتخت بود؛ و من از شرکت کنندگان در این پیشنهاد برای این پیشنهاد تشکر می کنم. آیا می توانم به سادگی وارد شوم و بگویم که بی خانمان بودم؟ (از کتاب) بنابراین او با پلیس و مردم اطرافش جوک می زند. او از Ylayali فریاد می زند. او تلاش می کند دکمه های کت و شلوار خود را به فروش برساند. کت خود را که قبلا فروخته شده بود، برای انتقال پول به یک فروشنده خیابانی، بدون اینکه برای خودش بماند. در پارک او پس از دو خانم، مادر و دختر تعقیب می کند، به آنها می گوید: «کتاب را رها کردی ... کتاب را رها کردی! اما هیچ کس کتابی نداشت. دختر آن را خنده دار می کند و علاقه مند به KP می شود. در حالی که مادرش غایب است، او با KP ملاقات می کند و به او می گوید: با وجود اینکه او خجالتی است (دیوانه است)، \"من همه شما را دوست دارم\". او دوست نام او را می خواند: Ylayali. او باید مکان جدیدی برای زندگی و نوشتن پیدا کند؛ اما وضعیت روانی / جسمی او به ناامیدی نزدیک است: «تمام این کارها به پایان رسیده است! او فینتیست ...» او می بیند «مثل« Y »که با مردی استراحت می کند؛ همه به خاطر گرسنگی. @ در فورورد من یک بار خودم را کشیدم و با تب و خستگی مرطوب کردم و به سمت سرزمین نگاه کردم و شهرت را به شهر میساختم - به کریستیانیا، جایی که پنجره ها در همه خانه ها بسیار روشن بود (از کتاب) KP در Christiana نمی ماند؛ او بر روی یک کشتی که سرنوشت آن معلوم نیست. این یک توصیف عالی از @ madness @ است. شاید یک پرونده مرزی، که بین مرزهای عادی و جنون، مرزی بین دنیای مجازی و دشوار است، دشوار است. به این معنا، هامسون از نظر روان شناختی معقول است: یک توصیفگر اصلی، یک خواننده روح.

مشاهده لینک اصلی
آقای هامسون در یک نروژی در سال 1945 در مورد آدولف هیتلر نوشت: «او یک جنگجو بود، یک جنگجو برای بشریت و یک پیامبر انجیل عدالت برای همه ملت ها». هفتصد یهودیان نروژی در مراحل دوم جنگ جهانی دوم. او به لانه شخصی آدولف در باواریا دعوت شد. او آن را پذیرفت و از او بازدید کرد. آقای هیتلر برگه پرواز هواپیما را برداشت. پس از پذیرش جایزه نوبل ادبیات، نات هامسون بلافاصله جایزه ی خود را به دوست و تحسینش جوزف گوبلز داد. او همچنان در دوران کودکی خود، \"â € ~ مدرن اروپایی در ادبیات. \"هونگور\" یک حساب تاریک از انحراف شخصی یک مرد انحصاری است. این تقریبا دوازده صفحه از خاطرات مبهم، جریان نوشتن آگاهانه در شخص اول است. افکار اصلی شخصیت ها تقسیم شده است، او به خودم می لرزید یا صدای نفس می کشد به هیچکس. اقدامات او بی ربط، اشتباه و غیر قابل درک به کسانی است که او مقابله می کند یا تلاش می کند دوست داشته باشد. او با بی حوصلگی خود، اعتیاد به او می خندد. گرسنگی او ثابت است، همیشه یک معیار برای رفتار او است. غذا به تنهایی این مرد را برطرف نمی کند. \"هانگر\" نیز گرسنگی برای بسیاری از نیازهای دیگر زمین (مهربانی، سلامت، خدمت به منزل، خانه) است، اما او از مردم و جامعه توهین آمیز است و از این رو در نوع خود کمی از آن دریافت می شود. باید در نظر گرفته شود تا هامسون که از یک تربیت دشمن به عنوان یک کودک خدمت کرده است. بعضی ها این حساب قابل اعتبار را تا حدودی خودآموزی در نظر گرفته اند. اگر چنین است، نویسنده این تمثیل مزاحم، شایستگی را به دست می آورد. او نویسنده ی درخشان بود. با این حال، من همچنان باقی مانده ام. چگونه یک کسب و کار دوجنسگرا را از لذت لذت ببرید؟ هوشمند یا نه، افرادی که در همان روز و هر روزه یک راه را در کار خود دارند و در عین حال طرفدار رفتارهای غیرواقعی هستند که منجر به جنایت می شوند، همچنان به شخصیت مشکوک هستند. چالش این است که ببینیم چه کسی به طور مستقیم به آن نگاه می کند.

مشاهده لینک اصلی
ίÎ'Î، Î ± من \"من ... من ± Î ± 4 ± من\" من Î ± Î ± νονικά، Î »من» و من Ï € Τι، 'ë¶ IOE Î ± Î ± Ï ‰ Ï ‰ οÎ'Î¿ÏƒÏ من \"من من من Î ± Ï Ï € من\" من ± Ï Î³Î³Ï † Î ±. Ï ± بی قید و شرط، Î¯Î½Î¿Î½Ï ÏŒÎ¼Î¿Ï \"من» ΤόÏ، Î¼Î¬Ï Î ± من \"من» من »من من\" من ± Ï † ï »Î ± ζισÏ\" νο من \"من ... من Î ± ισθήμΠ± من\" من ± ¹ Ï € Î · Î ± ± Ï € ï »± کنم من · من\" νο Î. ÍšŒì \"من Î ± من، Î¯Î½Î¿Î½Ï ÎœÎ ± Ï € کنم من ±\" من € کنم من Î ± من \"من βιβλ این است که من ± € ... دوم ικών ± Ï Î²Î¬ÏƒÎμι. این است که من \"II I ± I III» من \"من ± Î ± βάσÎμÏ\" branch_mapping_dlg_condtion_items_update_defaultConditions_zero من \"من · من € λ من · من من \"ή Î¼Î¿Ï ... ÎμÎ'ÏŽ.

مشاهده لینک اصلی
سفر خسته کننده از طریق کاهش گرسنگی که یکی از حیوانات را از دیدگاه هنرمند فکری تبدیل می کند، در حالیکه تلاش می کند که خود ارزش و بشریت را حفظ کند. این به داستایوفسکی، به ویژه جنایت و مجازات، به یاد می آورد. گذار زیر، در حالی که نه به عنوان ingenius به عنوان طولانی ترین جمله پروست، کمتر در تصویر خود را از یک موجود گرسنه و ناامید خود شناخت وجود دارد، \"من پر از نفرت ترین نفرت است؛ گریه کن، و با مشت های من به سوی بهشت؛ خدایان را به سختی گریه کن و انگشتانم را مثل پنجه ها، خنجرهای خشن سرکوب، خم کن .... من به شما می گویم، شما، آسمان حباب، شما وجود ندارد؛ اما اگر شما انجام دادید، من شما را لعنت می کنم به طوری که بهشت ​​شما با آتش جهنم تنگ می شود! من به شما می گویم، من به شما خدمات خود را ارائه دادم، و شما من را دفع؛ و من برای تمام ابدیت خود را به عقب برگردانم زیرا شما زمان دیدن شما را نمی دانستید! من به شما می گویم که من در حال مرگ هستم، و با این حال من شما را فریب می زنم! تو بهشت ​​خدا و آپیس! با مرگ به من چسبیده به چهره - به شما بگویم، من ترجیح می دهم یک جهنم در جهنم باشد تا یک فرد آزاد در املاک شما! به شما بگویم ... â €

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب گرسنه


 کتاب خواب عموجان
 کتاب به آن می خندم
 کتاب بار دانش
 کتاب The Dream of a Ridiculous Man
 کتاب A Gentle Creature
 کتاب روباه کوچولو و سیب ها