قمارباز یکی از آثار درخور و ممتاز داستایوفسکی است که در سن ۴۵ سالگی وی، تنها در مدت ۲۶ روزنگاشته شده است. داستان رمان ماجرای خانوادهای روس است که بر اثر تحولات و بیلیاقتیها ثروت انبوه خود را از دست داده و مجبور به مهاجرت به کشور دیگری شدهاند. راوی داستان که معلم فرزندان این خانواده است داستان را در حالی روایت میکند که یا از قمارخانه برگشته است و یا در راه قمارخانه است. وی که به شانس خودش در قمار اعتقاد راسخ دارد مدام در اندیشهی قمار است و آن را تنها راه محقق شدن خواستههایش میداند
خرید کتاب قمارباز
جستجوی کتاب قمارباز در گودریدز
معرفی کتاب قمارباز از نگاه کاربران
من سعی میکنم صلحی بین و سبک خاص کتابهای روسی برقرار بشه ولی خب باز هم تلاشم با شکست مواجه شد.
قمارباز داستان مردی هست که به نوعی به قمار اعتیاد داره و معتقده باید برای خودش قمار کنه تا برنده بشه. تو این کتاب یک جورهایی بیارزشی پول نشون داده میشه. داستان برد و باختهای متوالی و بر باد رفتن پولهای باد آورده.
شخصیتپردازیها خوب اما دور از ذهن بود. شاید این موضوع به خاطر شکاف زمانی باشه ولی با هیچکدوم از شخصیتها ارتباط برقرار نکردم.
دیالوگها گاهی اونقدر طولانی میشد که حالت سخنرانی پیدا میکرد و اونقدر تکرار میشد که خستهکننده شد برام. این موضوع سلیقهست و ممکنه این سبک به مذاق یکی خوش بیاد. صرفا با سلیقهی من جور نبود.
در آخر اینکه ترجمهی کتاب فوقالعاده بد بود و احتمالا دیگه کتابی با ترجمهی جلال آلاحمد نخونم، مگر به ضرورت. متن اصلا روون نبود و بعضی جملات رو چند بار میخوندم و باز هم سر در نمیآوردم منظور مترجم چیه! به امید اینکه به زودی اونقدر زبانم خوب بشه که بتونم کتابها رو به زبان اصلیشون بخونم.
مشاهده لینک اصلی
خواندن و اتمام این کتاب واقعا داستانی شده بود برای خودش ! اولش که کلی با ترجمه جلال آل احمد کلنجار رفتم و در کامنت اپدیت ها هم دوستان با من هم عقیده بودند که ترجمه ی سخت و غیرقابل فهم و قدیمی ای هست و مجبور شدم کتاب را به صورت صوتی گوش کنم که خوشبختانه باعث شد نهایتا به پایان برسانمش و به همه ی شما دوستان پیشنهاد میکنم اگر قصد خواندن این کتاب را دارید فقط با ترجمه ی سروش حبیبی بخوانید و اصلا به سمت ترجمه ی جلال آل احمد و صالح حسینی هم نروید ...
اما نظرم در مورد کتاب قمارباز : بدون شک داستان جذابی هست که مخاطب را به آسانی به دنبال خودش میکشاند و انگار مخاطب هم همراه شخصیت اصلی با هر صفحه ای که جلو میرود روی داستان و عاقبت شخصیت هایش قمار میکند ، هرچند من به شدت در دنیای واقعی از ادم هایی که به سرمایه های باد آورده تکیه میکنند بیزارم و از تلاش شان برای ادامه ی این راه که مثل چاهی عمیق میماند سر در نمیاورم اما این کتاب به خوبی سبک زندگی یک انسان قمار باز را به نمایش میگذارد و ممکن هست بعضی از دوستداران این کتاب فقط برد های قمارباز را به یاد بیاورند و زندگی خوش محدود به چند ماه دارنگی اش را و به راحتی و بدون حساسیت نشان دادن ، بخش سیاه ماجرا و اینکه طرف بالاخره کاملا پاک باخته و تهی مغز میشود را نادیده بگیرند و اینکه کم کم در باتلاقش چه بخواهد چه نخواهد فرو رفته و از دنیای واقعی جدا شده و حسابی معتاد به شانس و بخت و اقبالی میشود که هیچ وقت به هیچ کس تمام عیار وفا نکرده و ... شخصیت های داستان هم خوب ساخته و پرداخته شده بودند ، هرچند پولینا واقعا غیرقابل تصور رفتار و عمل میکرد و تنها شخصیتی بود که تا پایان کتاب نمیتوانستم حرکت و قدم بعدی اش را حدس بزنم ! و مابقی افراد و شخصیت ها را پیشاپیش قدم بعدی و یا سرنوشت شان را حدس میزدم و یا حدسم کمی نزدیک به عاقبت شان بود ولی هیچ کدام از شخصیت ها و پایانشان به هیچ وجه برایم کسل کننده نبود و در کل پکیجی از پول دوستانی بی وفا و سودجو و الکی زرنگ ! و گاهی واقعا زرنگ ! در کنار هم بودند که زندگی شان به قماری بند بود و خانه ی قرمز و سیاه و یا صفری ، در بازی ای کاملا روسی و عجیب ...
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب قمارباز
خرید کتاب قمارباز
جستجوی کتاب قمارباز در گودریدز
قمارباز داستان مردی هست که به نوعی به قمار اعتیاد داره و معتقده باید برای خودش قمار کنه تا برنده بشه. تو این کتاب یک جورهایی بیارزشی پول نشون داده میشه. داستان برد و باختهای متوالی و بر باد رفتن پولهای باد آورده.
شخصیتپردازیها خوب اما دور از ذهن بود. شاید این موضوع به خاطر شکاف زمانی باشه ولی با هیچکدوم از شخصیتها ارتباط برقرار نکردم.
دیالوگها گاهی اونقدر طولانی میشد که حالت سخنرانی پیدا میکرد و اونقدر تکرار میشد که خستهکننده شد برام. این موضوع سلیقهست و ممکنه این سبک به مذاق یکی خوش بیاد. صرفا با سلیقهی من جور نبود.
در آخر اینکه ترجمهی کتاب فوقالعاده بد بود و احتمالا دیگه کتابی با ترجمهی جلال آلاحمد نخونم، مگر به ضرورت. متن اصلا روون نبود و بعضی جملات رو چند بار میخوندم و باز هم سر در نمیآوردم منظور مترجم چیه! به امید اینکه به زودی اونقدر زبانم خوب بشه که بتونم کتابها رو به زبان اصلیشون بخونم.
مشاهده لینک اصلی
خواندن و اتمام این کتاب واقعا داستانی شده بود برای خودش ! اولش که کلی با ترجمه جلال آل احمد کلنجار رفتم و در کامنت اپدیت ها هم دوستان با من هم عقیده بودند که ترجمه ی سخت و غیرقابل فهم و قدیمی ای هست و مجبور شدم کتاب را به صورت صوتی گوش کنم که خوشبختانه باعث شد نهایتا به پایان برسانمش و به همه ی شما دوستان پیشنهاد میکنم اگر قصد خواندن این کتاب را دارید فقط با ترجمه ی سروش حبیبی بخوانید و اصلا به سمت ترجمه ی جلال آل احمد و صالح حسینی هم نروید ...
اما نظرم در مورد کتاب قمارباز : بدون شک داستان جذابی هست که مخاطب را به آسانی به دنبال خودش میکشاند و انگار مخاطب هم همراه شخصیت اصلی با هر صفحه ای که جلو میرود روی داستان و عاقبت شخصیت هایش قمار میکند ، هرچند من به شدت در دنیای واقعی از ادم هایی که به سرمایه های باد آورده تکیه میکنند بیزارم و از تلاش شان برای ادامه ی این راه که مثل چاهی عمیق میماند سر در نمیاورم اما این کتاب به خوبی سبک زندگی یک انسان قمار باز را به نمایش میگذارد و ممکن هست بعضی از دوستداران این کتاب فقط برد های قمارباز را به یاد بیاورند و زندگی خوش محدود به چند ماه دارنگی اش را و به راحتی و بدون حساسیت نشان دادن ، بخش سیاه ماجرا و اینکه طرف بالاخره کاملا پاک باخته و تهی مغز میشود را نادیده بگیرند و اینکه کم کم در باتلاقش چه بخواهد چه نخواهد فرو رفته و از دنیای واقعی جدا شده و حسابی معتاد به شانس و بخت و اقبالی میشود که هیچ وقت به هیچ کس تمام عیار وفا نکرده و ... شخصیت های داستان هم خوب ساخته و پرداخته شده بودند ، هرچند پولینا واقعا غیرقابل تصور رفتار و عمل میکرد و تنها شخصیتی بود که تا پایان کتاب نمیتوانستم حرکت و قدم بعدی اش را حدس بزنم ! و مابقی افراد و شخصیت ها را پیشاپیش قدم بعدی و یا سرنوشت شان را حدس میزدم و یا حدسم کمی نزدیک به عاقبت شان بود ولی هیچ کدام از شخصیت ها و پایانشان به هیچ وجه برایم کسل کننده نبود و در کل پکیجی از پول دوستانی بی وفا و سودجو و الکی زرنگ ! و گاهی واقعا زرنگ ! در کنار هم بودند که زندگی شان به قماری بند بود و خانه ی قرمز و سیاه و یا صفری ، در بازی ای کاملا روسی و عجیب ...
مشاهده لینک اصلی